وی گفت:من حتی زمانی که KFC(رستوران زنجیره ای)به شهر من آمده بود برای کار رفتم.24 نفر برای این کار اقدام کرده بودند.23 نفر پذیرفته شدند.من تنها نفری بودم که پذیرفته نشدم.ادامه مطلب...

در سال 1964 میلادی و در جریان انقلاب فرهنگی چین در شهر هانگژو متولد شد. در آن دوران والدین وی به خاطر برخی فعالیت های حزبی والدین شان تحت تعقیب دولت چین قرار داشتند و ابدا اوضاع خوبی را پشت سر نمی گذاشتند.

بنابراین اگر بخواهیم پیشینه، تحصیلات و مسیر این فرد موفق را در چند کلمه خلاصه کنیم می توانیم از عباراتی نظیر شکست، طرد شدن، مبارزه، تصمیم قاطع، سخت کوشی، سختی در برابر مشکلات و بینش وی یاد کنیم.از همان دوران که کودکی خردسال بود تا زمانی که یک غول تکنولوژی چند میلیارد دلاری را تاسیس کرد، بارها و بارها طعم شکست را چشید، طرد شد و از سوی پدرش که مرتبا وی را به خاطر افکار خطرناکش در رابطه با دولت سرزنش می کرد، دیوانه خطاب شد.اما درس هایی که او از شکست های خودش و دیگران گرفت به مراتب کاربردی تر از چیزی بودند که در داخل سیستم آموزشی سنتی کشورش فرا گرفته بود. او در جریان رشد و پرورش یاد گرفت که بهتر شکست بخورد و با هر شکست به سمت جلو حرکت نماید.

خودش در این باره گفته:

من دو بار در یکی از امتحانات اصلی دبستان، سه بار در راهنمایی و دوبار در امتحانات ورودی کالج رد شدم و وقتی مدرکم را گرفتم بارها و بارها در مصاحبه های شغلی دست رد به سینه ام زدند.

جالب است بدانید  تنها فردی بود که از میان یک گروه پنج نفره متقاضی پیوستن به نیروی پلیس چین نتوانست نمره قبولی را کسب کند و از 24 نفری که برای کار در شعب KFC درخواست داده بودند هم تنها فردی بود که قبول نشد.

او در خصوص شکست های دیگرش اینطور می گوید: من ده بار برای پذیرش در دانشگاه هاروارد اقدام کردم و هر ده بار هم قبول نشدم اما هیچگاه امیدم را از دست ندادم و به خودم گفتم بالاخره روزی در این دانشگاه درس خواهم داد.

وی گرچه در دبستان و راهنمایی عملکرد موفقی را از خود نشان نداد اما در دروسی که علاقه قلبی اش بودند درخشش خوبی داشت و برای نمونه توانست به صورت خودخوان و به تنهایی زبان انگلیسی را فرا بگیرد.

او همیشه می گوید:

اگر تلاشی نکنید چطور می توانید مطمئن باشید که شانسی برای موفقیت وجود ندارد؟

اگر به سال های نخست زندگی وی نگاهی دقیق تر داشته باشید درخواهید یافت که اغلب دانسته های وی با تجربه، مشاهده و به چالش کشیدن شرایط موجود به دست آمده اند. همانطور که گفته شد خودش در منزل انگلیسی را فرا گرفت و برای آنکه مهارت هایش در این زمینه را ارتقاء دهد به عنوان راهنمای توریست های خارجی که به کشورش می آمدند، شروع به فعالیت کرد. در نتیجه همین معاشرت ها و تعاملات با خارجی ها درون کشورش، او توانست به تدریج با بستنگان این افراد در خارج از مرزهای چین نیز ارتباط برقرار کرده و به این ترتیب با جهان خارج آشنا گردد.

در سال ۱۹۹۴، در مورد اینترنت چیزهایی شنیده بود. در اوایل سال ۱۹۹۵، او به ایالات متحده آمریکا رفت و با کمک دوستان خود با اینترنت آشنا شد. در اولین برخورد او کلمه «آبجو» را جستجو کرد. اطلاعات مربوط به «آبجو» از بسیاری از کشورها در نتیجه جستجو آمد، او تعجب کرد که هیچ نتیجه‌ای از چین نبود. علاوه بر این، او سعی کرد اطلاعات کلی در مورد چین را جستجو کند و دوباره با کمال تعجب هیچ اطلاعاتی نبود؛.او در همین زمان سایت china pages را راه اندازی کرد.یک فهرست و راهنما که اولین استارت آپ چینی بود و طولی نکشید که به زمین خورد

او پس از شکست های فراوان در سال 1999 سایت علی بابا را راه اندازی کرد.وی در این باره می گوید:

یک روز در سانفرانسیسکو در کافی شاپ نشسته بودم و فکر می‌کردم که اسم علی بابا خوبه؛ و هنگامی که گارسون آمد از وی پرسیدم علی بابا را می‌شناسی؟ اون گفت بله می‌شناسم، پرسیدم در موردش چه می‌دونی؟ گفت علی بابا و ۴۰ دزد؛ و من گفتم آره خودشه! به خیابان رفتم و از عابران که از ملیت‌های مختلفی چون هندی، آلمانی، چینی، ژاپنی و ... بودند همین سؤال را پرسیدم و همگی همان جواب را دادند. علی بابا به راحتی تلفظ میشه و در همه جهان شناخته شده است.

سایت علی بابا به مرور زمان رشد کرد و در جهان شناخته شد به طوریکه در سال 2012 مجموع فروش این سایت بیش تر از مجموع فروش دو غول این صنعت یعنی سایت آمازون و ebay شد.امروزه این سایت جزو 20 سایت پربازدید و مهم دنیا محسوب می شود.

سرگذشت بالا مربوط به جک ما بود.کسی که حتی به گارسونی هم پذیرفته نشد اما امروز 18 امین فرد ثروتمند دنیا از نگاه مجله فوربز است.او موفقیت خود را در تکرار لجوجانه کارهای لازم برای رسیدن به اهدافش می داند.

هرگز تسلیم نشوید.امروز سخت است و فردا سخت تر خواهد بود اما پس فردا روز روشنی خواهد بود.